هرگز خودم را
او را
و خدا را
نخواهم بخشید.
چرا که او رفت و من ماندم
او فراموش کرد و من
فراموش شدم
و در بازی سرنوشت ساز و رو در روی اعتماد
او برد و من
باختم.
قسمت من و او در عشق هرگز
مساوی نبود.
بانویم؛
بيا واژه ها را عوض كنيم
"روزت بخير"
ديگر حلاوتِ قبل را ندارد
بيا آرزوى ديگرى كنيم براى هم
مثلاً بگوييم
"روزت بى فكر".
به چشمهایم زل زد و گفت: "با هم درستش میکنیم ".
چه لذتی داشت این "با هم". حتی اگر با هم هیچ چیزی هم درست نمیشد، حتی اگر تمام سرمایهام بر باد میرفت، حسی که به واژهی " با هم " داشتم را با هیچ چیزی در این دنیا معاوضه نمیکردم.
تنها کسی که وحشت تنهایی را درک کرده باشد، میتواند حس من را در آن لحظات درک کند.
MRZ
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت